نظامی و سیاسی علیرضا [ARG]
|
ما به مردان جبهه مدیونیم وارث یک قبیله مجنونیم باید از خواب ناز برخیزیم با سیاهی دوباره بستیزیم این بهار شکفته ایمان یادگاری ست مانده از یاران بر من و توست پاس شان داریم دست از اختلاف برداریم یادشان اعتبارمان بادا ! تا همیشه بهارمان بادا ! از شهیدان ، مگو غمی مانده است محنت و اشک و ماتمی مانده است که شهیدان همیشه با مایند چشم بر راه صبح فردایند : که چه کردیم با امانتشان ؟ دستمان مانده گرم بیعتشان ؟ سر پیمان هنوز هم هستیم ؟ یا ز سودای دیگری مستیم ؟ ای دل امشب دوباره دریا شو قدری از داغ شان شکیبا شو که شهیدان غرور زندگی اند شاهراه عبور زندگی اند امشب ای شعر ! در دلم گل کن این همه درد را تحمل کن پروانه نجاتی نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |